ما میرفتیم
بی انکه هرگز بدانیم
رفتن به چه شکل است
ما میرفتیم
بی انکه هرگز فکر کنیم
بی ما آن سکوت به چه شکل است
ما میرفتیم
بی انکه بفهمیم
تعهد به ماندن به چه شکل است
ما همیشه رفتن را انتخاب کردیم
ما آدمهای رفتنی
ما میرفتیم
بی انکه هرگز بدانیم
رفتن به چه شکل است
ما میرفتیم
بی انکه هرگز فکر کنیم
بی ما آن سکوت به چه شکل است
ما میرفتیم
بی انکه بفهمیم
تعهد به ماندن به چه شکل است
ما همیشه رفتن را انتخاب کردیم
ما آدمهای رفتنی
من سخت ترین دختر این شهر بودم
سخت تر از سنگ
از جنس اسمان
سرسخت بودم از جنس باد
از قبیله ی آتش
از سرزمین خشم
من رهرو ترین راهور این راه
میدویدم و باکی نداشتم
نه از زمان و نه از روزگار
من همیشه جنگیدهام
اما اینبار
گریستم
گریستم
برای هر دختر سرسخت
هر جنگجوی اسمان
اینبار گریستم برای هرانچه رفت برباد...
قدیما میخواستم پرواز کنم
برم دور دورا
برم پیش خورشید و ماه و ابر..
قدیما میخواستم تاج داشته باشم و بال
بشم پری آسمونا
برم تو کاخ ابریم بشینم نور خورشید رو ببینم..
قدیما میخواستم برگ انجیر تابستونی باشم
سایبون واسه بچه مورچه ها
شیرین واسه جوجه گنجیشکا..
قدیما میخواستم دسته گل صحرایی باشم تو دشت
دل بدم به باد
عاشق شقایق بشم..
قدیما میخواستم رودخونه باشم
پر خروش و متحرک و روان
خونه ی قورباغه ها...
قدیما میخواستم خوشحال باشم
خوشحال باشم
خوشحال..
قدیما..
قدیما خیلی چیزا میخواستم..
ر.م.ساده